سرنوشت برجام بر همگان مشخص است، هرچند هنوز طرفین پای میز مذاکره اند اما استخوان آن در گلوی هردوطرف مانده است؛ نه نای فروبردن دارند و نه توان دورانداختن. توافقی که دولت روحانی تمام توانش را صرف آن کرد و نتیجهای کاملا متفاوت با وعدهها و انتظارات به همراه داشت.
دولت یازدهم و دوازدهم با شعار بهبود رابطه با غرب روی کار آمد و بعد از تحمل فراز و نشیبهایی، اصلیترین عضو این توافق به صورت یک جانبه از توافق خارج شد.
برجام؛ مهمترین دستاورد دولت روحانی که از منظر منتقدان آوردهای جز ضرر برای ما نداشت. برجامی که دولت تامین آب شرب مردم را نیز در گرو آن می دانست.
در آن سالها که تمام حواسها معطوف به اروپا و آمریکا بود همسایگان شرقی نیز پیشنهاداتی برای ایجاد رابطهی قویتر بیان کردند.
سال ۱۳۹۴ بحثهای اولیه در رابطه با همکاری ۲۵ ساله با چین شکل گرفت. سالی که اولویت دولت، چین، روسیه و به طور کلی شرق نبود. در آن شرایط مقامات چین ملاقاتهایی با مسئولین و رهبر جمهوری اسلامی هم داشتند و رهبری از این توافق به عنوان یک توافق درست و حکمت آمیز نام برد اما این ملاقاتها نتیجهای نداشت. نگاه دولتمردان در آن زمان تنها به یک سو بود.
دولت روحانی عقیده داشت اگر ارتباط خوبی با غرب وجود نداشته باشد شرقیها نیز آن طور که باید پای کار نیستند و سنگاندازی می کنند. اما این عقیده تا جایی درست بود که طرف مقابل در پی امتیازگیری و در قبال آن امتیاز ندادن نباشد. پرواضح است که هر کشوری به فکر منافع ملی خودش است و پایبندی به تعهداتشان تا جایی پیش می روند که منافع آنها به خطر نیوفتد.
بنابراین اصلیترین موضوع در این توافقات درنظر داشتن تمام جوانب همکاری است. روسیه و چین نیز از همین قاعده پیروی می کنند. شاید بتوان تفاوت شرق در مقابل غرب را نیز در همین موضوع بیان کرد. شرقیها به فکر رشد و توسعه روابط خود هستند، اما غربیها از هر روشی برای سلطهگری و رعیت جلوهدادن ملتها استفاده می کنند.
۸ سال گذشته ۸ سالی بود که به عقیده خیلی از منتقدان می توانست با تدبیر تحریمها را بیاثر کرد.
حال با روی کار آمدن دولت سیزدهم و رویکرد چند وجهی آن به کشورها، زمزمهی قراردادها و تفاهمنامههایی از شرق به گوش می رسد.
شروع برنامه همکاری ۲۵ ساله با چین، شروع مذاکرات برای توافق با روسیه، احیای توافق سوآپ گازی با ترکمنستان و آزاد کردن حقابه ایران در هیرمند از این قبیل هستند.
چین در سالهای تحریم یکی از کشورهای خریدار نفت ایران بود، در اوج کرونا و تحریم پزشکی ایران، تجهیزات پزشکی ارسال کرد و با وجود راهبرد فشار حداکثری، دادوستد با ایران را قطع نکرد.
توافق سوآپ گازی با ترکمنستان نیز از جمله توافقهایی بود که بعد از برجام با بیتدبیری رها شد. توافقی که یکی از فواید آن ضمن انتقال گاز از ترکمنستان به آذربایجان، تامین بخشی از گاز مصرفی موردنیاز پنج استان شمالی کشور بود.
روسیه در آن دوران در مقابل آماج شعارهایی بر ضد خود قرار داشت کما اینکه در دوران تحریم یکی از کشورهای کمککننده در دور زدن تحریمها بود.
سهل انگاری در مقابل کشورهای شرقی تا جایی ادامه داشت که شایعات بیاساسی نیز سر زبانها افتاد. شایعاتی نظیر واگذاری جزیره کیش یا فروختن کشور به چین و روسیه.
مسئله غیرقابل انکار در معاهده با غربی ها و شرقی ها بدعهدی برخی از آن کشورها در دوران مختلف است، اما باید توجه داشت که هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمی گیرد و این هنر تیمهای مذاکرهکننده است که چگونه بازی را برد برد جلو ببرد.
حال باید منتظر ماند و دید آیا همزمانی دور جدید مذاکرات با شرق و ادامه مذاکرات برجام می تواند ضمن گسترش زمین بازی برای ایران، برد برد را برای طرفین رقم بزند یا باز هم دستگاه دیپلماسی با چالشی مشابه برجام مواجه می شود و بار مضاعفی بر دوش دیپلماسی خارجی به جا خواهد گذاشت.
نظر شما